به گمانم..!؟
"
خلوت بود.. نه شیهه‌ی اسبی و نه شُرّه‌ی باران. نه حتی مثل آن روزها، که تو را، تا امتداد حاشیه‌ی دفترم می‌کشیدم.
این روزِ من بود..؛ به گمانم مرده‌ام.
"
بازگشت به نوشته‌ها